حروف انگلیسی متحرک 2

              

                         

                         

عکس عاشق تنها

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببینید.

ادامه نوشته

عکس عروس غمگین

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببینید.

ادامه نوشته

عکس شمع

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببینید.

ادامه نوشته

عکس خرس عاشق

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببیند.

ادامه نوشته

عکس گل

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببیند.

ادامه نوشته

عکس قلب

بقیه ی عکس ها رو در ادامه ی مطلب ببینید.

ادامه نوشته

حروف انگلیسی متحرک 1

 
        

حسنک کجایی؟

گاو ماما می کرد، گوسفند بع بع می کرد، سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زندند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید، او به شهر رفته در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز به جای دادن غذا به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.دیروز که حسنک با کبری چت می کرد کبری گفت: تصمیم بزرگی گرفته است. کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند چون او حالا با پتروس چت می کرد. دیروز به پتروس که مثل همیشه پشت کامپیوترش نشسته بود سد سوراخ شد، اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود او می دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت که با قطار به آن سرزمین برود اما کوه ریزش کرده بود. ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت، او سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد.ریز علی هر چند چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و مسافران قطار مردند اما ریز علی بدون توجه به خانه رفت، خانه مثل همیشه سوت و کور بود، الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریز علی مهمان نا خوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم نداشت او حوصله مهمان ندارد. او پول ندارد شکم مهمان ها را سیر کند. او در خانه تخم مرغ و پنیر فراوان دارد اما گوشت ندارد او کلاس بالایی دارد، فامیل های پولدار دارد... او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان درغگو به او گوشت الاغ فروخت اما او از چوپان دروغگو گله ندارد. چون دنیای ما چوپان دروغگو زیاد دارد. به همین دلیل است که دیگر در کتابهای دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.