-
اردک می خوام
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 12:42
-
بابابزرگ کتایون کوثر
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 10:06
-
عاشقانه ای برای تو
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 09:54
ماه تو که بر بام شکوه آمده است آئینه زدستت بشکوه آمده است خورشید اگر گرم تماشای تو نیست دلگیر مشو زپشت کوه آمده است
-
جشن نوروز
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 09:03
کتایونم مهد کودکتون امروز جشن نوروز داره ولی من خیلی خیلی ناراحتم ، عزیزم گفتن تو رو توی جشن راه نمی دن چون تو هنوز خیلی کوچولویی . راستش داشتم با خودم فکر می کردم این بزرگ شدن و بزرگ بودن چه محاسنی داره ؟ آدما بزرگ می شن که به خیلی چیزایی که کوچیکترا ازش محرومن دسترسی داشته باشن . ماشین برونن ، لباسای آنچنانی بپوشن ،...
-
بهار می آید و ما ...
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 12:43
بهار می آید و ما بهاری زیبا تر از تو نمی شناسیم
-
به استقبال بهار
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 12:26
تو بهاری ؟ - نه بهاران از تو هر بهار از تو می گیرد وام این همه زیبایی را
-
این روزها که می گذرد ...
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 12:18
راستی کتایون من این روزها که می گذرد هر روز از روز قبل عاشق ترت می شویم . کافی ست به هر دلیل چند ساعتی از ما دور باشی انگار یه چیزی مانع درست نفس کشیدن مان است و تا تو را نبینیم آرام نمی گیریم .
-
و شیرین تر از تو آیا می شود پیدا ؟
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 12:48
-
تولد زیباترین گل زندگی بابا و مامان
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 12:41
ششمین روز هشتمین ماه در سال ۱۳۸۹ تو به قلب ما نور خدا پاشیدی